سفر به شهر عشق
پارسال بعد از زلزله ای که قبل از شب چله در کرج اتفاق افتاد(کرج رفته بودیم مهمونی)خانوادگی راهی مشهد شدیم وشب چله را در جوار مرقد مطهر آقا امام رضا بودیم.همان موقع از آقا خواستم که حداقل سالی یک بار قسمت بشود واین عاشق سر تا پا گناه را بطلبد
امسال که شب چله گذشت دلم خیلی گرفت که یک سال گذشت واز دعوتی آقا خبری نشد.
تا اینکه چند هفته پیش از حوزه خبر دادند که قراره یک اردوی زیارتی به مشهد داشته باشیم وای خدای من باورم نمی شدآقا دعامو اجابت کرده بود ومن دوباره راهی میشدم حرکتمون۲۳بهمن ماه بود دل توی دلم نبود لحظه شمار دیدار یار
۴روز در قطعه ای از بهشت مهمان امام مهربانی ها بودم وچقدر آرامش بخش است این قطعه ی بهشتی
۲روزی است که از سفر بازگشته ام اما شدیدا دلتنگم
دلتنگ دیدار دوباره
دعا کنیدآقا این بار هم دعایم را اجابت کند وبه یک سال نکشیده دوباره بطلبد این رو سیاه را
قیصر امین پور:
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پريشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ريگهای بيابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رويش است و طراوت
زين سبب برگ و باران تو را میشناسند
هم تو گلهای اين باغ را میشناسی
هم تمام شهيدان تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را میشناسند
بوی توحيد مشروط بر بودن توست
ای که آيات قرآن تو را میشناسند
گرچه روی از همه خلق پوشيده داری
آی پيدای پنهان تو را میشناسند
اينک ای خوب، فصل غريبی سر آمد
چون تمام غريبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را ديده بودم
کوچههای خراسان تو را میشناسند
زیارت قبول. ان شاء الله روزی هر ساله تون